سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به نام سلام

بعد از خواندن سوره مبارکه واقعه خانم کاظمی برای تثبیت شدن این سوره در وجود ما و

فهم بهتر مفهوم تسبیح یک تکلیف عملی به ما دادند و از ما خواستند هر کدام دانه ای بکاریم.

اما این بار با دیدی تسبیح گونه و این که بدانیم خداست که این دانه را پرورش میدهد و

به گیاه تبدیل میکند و گیاه با خواست او رشد میکند و لاغیر!

من آن روز بعد از کلاس دانه ای لوبیا را لای دستمالی مرطوب گذاشتم تا جوانه بزند...

چند روزی گذشت و دانه جوانه زد...

اما یک روز که به آن سر زدم دیدم که دانه خشک شده است(حواسم نبود که بهش آب بدم)خیلی ناراحت شدم ،

چون فکر کردم که دیگر کار از کار گذشته ،اما این چیزی بود که من فکر میکردم نه چیزی که خدا میخواست و

خواست خدا چیزی بود که من به آن دقت نکرده بودم.

بله خدا خواست و دانه ای که از نظر من خشک شده بود،زنده ماند و اکنون برگ های سبزش را نمایان کرده است.

و آن گیاه اسمی شد برای من!

و من فهمیدم که خداست که عامل رشد و یا رکود هر چیزی است و هیچکس نمی تواند مانند او رب عظیم باشد!

چشم هایم نمیتوانند اشک هایم را نگه دارند هنگامی که اسم های رب جلویم هستند و من چشمانم بسته است...

آخر مگر خدا چقدر می تواند مهربان و بزرگ باشد...

و اینگونه قرائتم منجر به تسبیح شد.

(براساس واقعه ای واقعی)


فسبح باسم ربک العظیم...

 


نوشته شده در پنج شنبه 93/12/21ساعت 8:13 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |


Design By : Pichak