به نام سلام
خسته ام. همه ی مسیر ها شلوغ هستند. عبور از بین آدم ها بسیار سخت است. زیرا که هر کس به هر سمتی که میخواهد برود، با بی توجه می گذرد و تو می مانی و خستگی و راه بسته...
مرد روحانی بزرگواری جلوتر از من در حال حرکت است. هیچ کس راهش را سد نمی کند و همه به او احترام می گذارند.
فکری از ذهنم می گذرد. پشت سرش راه می افتم و با سرعت او همراه می شوم. راست می رود، راست می روم؛ چپ می رود، چپ می روم. پایم را جای پایش می گذارم تا از راهش را گم نکنم و بین آن همه جمعیت حفظ شوم... راه به آن صعب العبوری را به راحتی و سریع طی می کنم.
اطاعت از او، مرا آسان تر، سریع تر و آسوده تر به مقصد رسند. گویا او طارقی بود، برای حفاظت و رساندن من به مقصد...
(پ.ن) بخشی از سفر نامه کربلا _ مسیر: بین الحرمین تا باب الراس حرم امام حسین(ع)
نوشته شده در شنبه 95/8/1ساعت
10:39 عصر توسط مطهره اخوت نظرات ( یک ) |
Design By : Pichak |