وبلاگ :
به نام سلام
يادداشت :
نردبان تسبيح
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مسطور
سلام
پله اول نردبان روي زمين و جلوي چشمانش بود ولي هرچه نگاه ميکرد انتهاي نردبان را نميديد، انتهايش جايي بود در آسمان. به شوق رسيدن به آسمان حرکت کرد، هرچه بالا ميرفت بيشتر از زمين فاصله ميگرفت و آسماني تر ميشد ولي بازهم نميرسيد به انتهاي نردبان، به جايي رسيد که حتي زمين زير پايش ديده نميشد و چشم دوخته به آسمان بالاي سرش مي رفت و مي رفت، سبحان ربي الاعلي و بحمده
او بالاي بالا بود، بالاي همه آسمان ها و اين آسمان تمامي نداشت و رفتن او هم، چرا که خود رفتن براي او رسيدن بود، پس تا ميتوانست ميرفت و ميرفت