سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به نام سلام

چند سالی بود که اسیر شده بود و حالا به او خبر داده بودند که تا چند روز دیگر آزاد می شود.

در این روزها به گونه ای شکنجه اش می دادند که انگار قرار بود جنازه اش برگردد.

اما در تمام این روزها و تمام این شکنجه ها فکر دیدن دوباره ی روی مادر و بوسیدن دست پدر، بازی کردن با خواهر و کشتی گرفتن با برادر کوچک تر،بار شکنجه ها را برایش کم می کرد.

تمام این سختی ها را به امید دیدن دوباره ی خانواده اش تحمل کرد.

از حال و هوای خودش بیرون می آید و به اطرافش نگاه می کند. او تنها نیست، هزاران اسیر دیگر در کنارش هستند. آیا آن ها هم منتظر دیدار با خانواده هایشان اند؟
چیزی که ذهنش را مشغول می­ کند، خانواده­ ی هزاران اسیری است که به شوق دیدن فرزند یا همسرشان شب را روز می­ کنند .
اسیرانی ک برای آزادی کشورشان جان بر کف وارد صحنه ی جنگ شده بودند و تنها سلاحشان ایمانشان بود،و تنها آرزویشان شهادت...
آن ها به دنبال دیدار و ملاقات با وجودی فراتر از خانواده هایشان بودند و این آرزو و باور، آنها را به میدان جنگ و عرصه ی شهادت کشانده بود و در این صحرا جمع کرده بود.
آنها برای ملاقات با ربشان اعزام شده بودند و به همین دلیل اسارت و شکنجه ها را به جان خریدند.

آری! آنان هرلحظه برای ملاقات با رب در تلاش بودند و این باور بود که آنان را بزرگ کرده بود.تا حدی ک شلاق را شیرین تر از گفتن کلمه ای علیه کشورشان می­دیدند.

آری! این باور در دل تک تک رزمنده ها و بسیجی­ های ما بود که ایران توانست پیروز شود.
آن ها نه تنها در جنگ بلکه در وجود خود نیز پیروز و سربلند بودند.
و اما امروز نیز همچنان این راه باز است. اگر باوری مانند آنان داری بسم الله...

 

 

برگرفته از سوره مبارکه انشقاق


نوشته شده در شنبه 95/3/29ساعت 1:36 صبح توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

 

الله اکبر، الله اکبر ...

صدای اذان در فضای شهر پیچید، وضویش را گرفت و راهی مسجد شد.

ماه در آسمان پدیدار شده بود. نمازش را خواند و با خدای خود به راز و نیاز پرداخت.

پس از اتمام نماز، کیسه خود را برداشت و به رسم هر شب، به سراغ خانه هایی میرفت و از کیسه ی خود چیزی درمی آورد و به آنان می داد. با کودکان بازی می کرد و گاهی با گفتن جملات زیبا صاحب خانه را مهمان می کرد.

او یتیمان شهر را می شناخت و به خانه ی آنان می رفت.
شب های علی عادی نبود، شب های من و او متفاوت بود.

فهمیدم ک شب های او می گذرد و شب های من نیز، اما برای او با راز و نیاز با خدا و اکرام یتیم و برای من با غفلت.

شب های علی سلام است تا فجر، شب های من اما پر از زمزمه ی یالیتنی قدمت لحیاتی ست. قدر و اندازه ی شب های علی والاست، پیمانه ی شب های من اما خالیست.
بیایید شب هایمان را علی گونه بگذرانیم...

سوره ی مبارکه فجر و قدر


نوشته شده در جمعه 94/12/21ساعت 1:56 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

روز که تمام شود شب میشود و چیزی است غیر قابل انکار.

شب، شب است و همیشه و برای همه  یک شکل است،اما من مخالفم؛

شب برای همه یک جور نیست ،شب برای کسی فقط وقت خواب است،

برای دیگری زمانی ترسناک و تاریک،برای یکی وقت استراحت و برای کسی دیگر زمان تفکر.

بستگی به دید من دارد...

آنوقت شب های مختلف بوجود می آید و شب برای هرکس معنای خاصی پیدا میکند.

دید انسان ها نسبت به شب به قدر و اندازه ی آن ها بستگی دارد.

اگر میخواهی بفهمی چقدری ببین شب برایت چگونه است و چگونه از آن استفاده میکنی.

اگر میخواهی قدرو اندازه ات زیاد شود شبت را قدر بدان!

 


سوره مبارکه قدر


نوشته شده در چهارشنبه 94/11/21ساعت 9:14 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

بچه که بودیم، بادکنک ها را خیلی دوست داشتیم. وقتی یک بادکنک به دستمان میرسید، فکر می کردیم برای همیشه می توانیم نگهش داریم و همیشه برای ما است. بعضی وقت ها آنقدر به بودنش اطمینان داشتیم که به آن وابسته می شدیم. حتی فکر هم نمی کردیم ممکن است بترکد. اما یکدفعه حرکتی حساب نشده، ظرف آرزو های بچگیمان را می شکست و بادکنکمان میترکید.
این خاطرات بچگی، یک درس بزرگ است...
هر چیزی را که فکر کنی مال تو است و برایش برنامه ریزی بکنی و به این فکر نباشی که شاید با یک اتفاق از بین برود، به آن دلبسته می شوی و فکر می کنی که فقط برای تو است و انتظار هیچ اتفاق غیر منتظره ای را نداری. چون آن را برای خودت میدانی.
و آن درس بزرگ این است که همه چیز باقی نیست و نباید به چیز های اطرافت وابسته شوی. بلکه باید حواست باشد که رشته ی وابستگی ات را به جایی متصل کنی که هرگز پاره نشود.


نوشته شده در پنج شنبه 94/5/8ساعت 9:54 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

آب جربان داشت...

و شهیدان غواص ایمان داشتند که برای پیروزی

باید خود به جریان آب بسپارند و جاری شوند.

این ایمان حقیقتی بود که آنها را در زمان جاری کرد!

ایمان حقیقت زندگی شهدا بوده است به همین دلیل

کارهای عجیب زیاد از آن ها دیده میشد.

عیجب و موثر!!!


نوشته شده در پنج شنبه 94/3/28ساعت 12:25 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

قطره هشتاد و هفتم:

یکی از کار هایی که برای بودن در جریان حق نباید انجام دهیم، طغیان، یعنی پا فراتر گذاشتن از حد خود است. (آیه 5)

قطره هشتاد و هشتم:

کسی که قدرت را برای خود کوه کند، وقتی واقعه رخ می دهد تمام کوه قدرتی ک برای خودش درست کرده بود از بین می رود و اعمالش که باید کوه باشند، چیزی جز کاه نیستند. (آیات 13 تا 29)


نوشته شده در سه شنبه 94/3/12ساعت 10:45 صبح توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

او جزو سابقون است!

زیرا تسبیح حقیقت زندگی اوست.

این حقیقت او را به درجه ی مقربون رساند.

بودن در جریان حق او را در زمان جاری کرد.

بطوری که او را نور هدایت و کشتی نجات نامیدند.

برای هرکس، در هر زمانی!

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة


نوشته شده در جمعه 94/3/8ساعت 10:46 صبح توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

قطره ی هفتاد و پنج :

مقربان کسانی هستند که تسبیح را حقیقت زندگی خود قرار میدهند.

(52 و 44 تا 47 سوره ی مبارکه حاقه و 10 و 11 سوره ی واقعه)

قطره ی هفتاد و شش:

انسانی که اهل حقیقت باشد،هیچ چیز برایش مخفی نمی ماند.(آیات 20 ،18 و 1)

قطره ی هفتاد و هفت:

تسبیح جزو حقایقه ،حقیقت هم یعنی چیزی که ثابت است.

پس انسان هر چه تسبیح را بیشتر درک کند ،بیشتر حقایق را میفهمد و

زندگی اش به ثابتات عالم نزدیک تر میشود.

قطره ی هفتاد و هشتم:

دروغ گفتن و اطعام نکردن مسکین و هر کاری که موجب نارضایتی خداوند شود باعث هلاکت انسان می شود(26،34،44)


نوشته شده در جمعه 94/3/8ساعت 10:40 صبح توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

سوار این کشتی بودن آرامم میکند

سوار بودن در این کشتی به من اطمینان میدهد

سوار این کشتی ام و دلم قرص

اطرافم پر از تلاطم است ،اما درون کشتی آرام

آری ؛ این کشتی امنیت را به من نشان میدهد

من...

به این کشتی ایمان دارم، زیرا؛

این کشتی حق است

ثابت،جاری و ماندگار

 

بر عرشه ی این کشتی حک شده است:

انا لما طغا الماء حملنکم فی الجاریه



نوشته شده در پنج شنبه 94/2/31ساعت 11:25 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

چهل شب قرائت سوره ی مبارکه ی حاقه ، هر شب یک نکته ...

شب پنجم:

قطره ی بیست و یک:

دیدنی و نادیدنی ها مهم است،باید درباره ی آن ها بیندیشیم.(39و40)

قطره ی بیست و دو:

لازمه ی زندگی رضایت بخش و گرفتن نامه ی اعمالمان در دست راست این است

که گوشهای شنوا داشته باشیم و قران را وسیله ی تذکره قرار دهیم.(12و 19 و21)

قطره ی بیست و سه :

حق مثل کشتی نوح است ،هر که از آن پیروی کند نجات پیدا خواهد کرد و

هر که تکذیب کند غرق خواهد شد.(1 تا 11)

قطره ی بیست و چهار:

کسی که نتواند اطعام مسکین کند ،نمی تواند خود را به کشتی نجات برساند.

(11 و 34)

قطره ی بیست و پنج:

حق همیشه ماندگار است.پس اعمالی که مطابق حق اند

میتوانند وزنه ی اعمال انسان را سنگین تر کنند و دستگیر باشند.(24)

قطره ی بیست و شش :ت

فاوت اصحاب یمین و اصحاب شمال:

اصحاب یمین آنانی هستند که به روز رستاخیز و رسیدگی شدن به حساب اعمال یقین

قلبی دارند ،پس به مادیات دنیا دل نبسته اند و اما اصحاب شمال آن دسته انسان هایی

هستند که روز رستاخیز رافراموش کرده و گمان نمیکنند روزی حساب هایشان رسیدگی

میشود و در بیان دیگر مرگ را فراموش و دل به مال و قدرت دنیا بسته اند.

(18و 19 و20 و25 الی 29)





نوشته شده در دوشنبه 94/2/21ساعت 10:29 عصر توسط زهرا غلامی نظرات ( ) |

   1   2   3   4      >

Design By : Pichak